جوان آنلاین: مردی که ۲۲ سال قبل به اتهام قتل راننده پیکان در بازداشت به سر میبرد، در صورت پرداخت یک چهارم دیه با کمک خیران از زندان آزاد میشود.
روز پنجشنبه دوم اسفندماه سال ۱۳۸۰ مأموران پلیس تهران از درگیری دو مرد در یکی از خیابانهای جنوبی تهران در منطقه یافتآباد باخبر و راهی محل شدند.
مأموران پلیس در محل حادثه نزدیکی خودروی پیکانی با جسد مرد ۷۰ سالهای به نام احمد روبهرو شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیدهبود.
چهرهنگاری
تحقیقات میدانی و گفتههای شاهدان عینی نشان داد مقتول لحظاتی قبل در درگیری با پسر جوانی به قتل رسیدهاست.
یکی از شاهدان گفت: «مقتول با خودرویش در حال رانندگی بود و وقتی به پسر جوان رسید، خودرویش را متوقف کرد و پیاده شد. آنها لحظاتی با هم صحبت کردند، اما ناگهان با هم درگیر شدند و پسر جوان هم با چاقو ضرباتی به مرد سالخورده زد و با پای پیاده به سرعت فرار کرد.»
اولین فرضیه قتل با انگیزه سرقت برای مأموران مطرح شد، اما وقتی دو بسته اسکناس ۲۰۰ هزار تومانی از جیب مقتول کشف شد و همچنین خودروی مقتول نیز سرقت نشدهبود، این فرضیه رنگ باخت و همه این دلایل حکایت از آن داشت، درگیری مقتول با پسر جوان با انگیزه سرقت نبودهاست. از سوی دیگر در تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد وی با هیچ فردی اختلاف و درگیری نداشتهاست.
بدین ترتیب مأموران برای شناسایی قاتل با کمک شاهدان عینی چهره فرضی متهم را ترسیم کردند.
یک سال بعد
ترسیم چهره قاتل هم کمکی به ردیابی و شناسایی قاتل نکرد و در حالی که حدود یک سال از حادثه گذشتهبود و مأموران همچنان در تلاش بودند قاتل را شناسایی و دستگیر کنند، مردی با اداره پلیس تماس گرفت و قاتل مرد سالخورده را به مأموران پلیس معرفی کرد.
وی به مأموران گفت: «چند روز قبل مرد همسایهمان به نام کیوان میهمان خانه من بود. او حال خوبی نداشت و خیلی مضطرب و نگران بود و میگفت یک سال است با عذاب وجدان زندگی میکند و از زندگی خسته شدهاست. وقتی از او درباره عذاب وجدان سؤال کردم گفت یک سال قبل راننده خودروی پیکانی را در منطقه یافتآباد تهران به قتل رساندهاست و از آن زمان به بعد عذاب وجدان دارد. او میگفت خودش جرئت ندارد به اداره پلیس برود و به قتل اعتراف کند و از طرفی هم از این زندگی خسته شدهاست، چون شبها کابوس میبیند و روزها هم آرام و قرار ندارد. او میگفت دوست دارد فردی راز او را بر ملا کند تا آرام شود و به همین دلیل من تصمیم گرفتم او را به پلیس معرفی کنم.»
اعتراف
با اظهارات مرد جوان، مأموران راهی خانه کیوان شدند و وی را بازداشت کردند. اعترافات و تطبیق چهره ترسیم شده از قاتل در زمان حادثه همه نشان داد وی حدود یک سال قبل مرد سالخورده را در درگیری به قتل رساندهاست.
متهم با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: «من مقتول را نمیشناختم و روز حادثه اولینباری بود که او را دیدم. آن روز در حال عبور از خیابان بودم که خودروی پیکانی راه مرا سد کرد و راننده از خودرو پیاده شد. مرد سالخورده یقه مرا گرفت و گفت من چند روز قبل با خودروی او تصادف و به خودرویش خسارت وارد کرده و از صحنه فرار کردهام. آنطور که فهمیدم چند روز قبل در همان محل او با خودروی دیگری که رانندهاش مثل من پسر جوان و لاغر اندامی بوده تصادف کرده و راننده هم از صحنه گریختهاست. او میگفت در این چند روز در منطقه برای پیدا کردن راننده فراری جستوجو کرده تا او را پیدا کند و خسارت خودرویش را بگیرد. آن روز او مرا اشتباهی گرفتهبود و من هر چقدر به او گفتم اشتباه گرفتهای، باور نکرد تا اینکه با هم درگیر شدیم و من عصبانی شدم و با چاقو ضرباتی به او زدم. من قصد قتل نداشتم، اما وقتی فهمیدم او فوت کرده عذاب وجدان گرفتم. میخواستم خودم را معرفی کنم، اما میترسیدم و یکسال با عذاب وجدان زندگی کردم تا اینکه رازم را به همسایهمان گفتم و از او خواستم مرا به پلیس معرفی کند.»
چوبه دار
متهم ۲۰ ساله پس از اعتراف به قتل، در دادگاه کیفری استان به جرم قتل عمد مرد سالخورده محاکمه شد. اولیایدم برادر و خواهر مقتول بودند و در جلسه دادگاه برای قاتل درخواست قصاص کردند. قضات دادگاه کیوان را مجرم شناختند و وی را به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در یکی از شعبههای دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستادهشد. پس از این، تیم صلح و سازش دادسرا تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیایدم کردند، اما برادر و خواهر مقتول اصرار به قصاص داشتند تا اینکه متهم چند سال قبل برای اولینبار پای چوبه دار رفت. در حالی که طناب دار به گردن متهم آویخته شدهبود، وی با گریه و التماس از اولیایدم درخواست مهلت کرد و اولیایدم هم طناب دار را از گردن قاتل برداشتند و وی به سلولش بازگشت تا در فرصت بعدی حکم اجرا کنند.
آخرین نفر
مهلت اولیایدم به قاتل فرصتی را بهوجود آورد تا تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرا تلاشهای خود را برای گرفتن رضایت از اولیایدم ادامه دهند. تیم صلح و سازش وقتی به سراغ برادر و خواهر مقتول رفتند متوجه شدند آنها فوت کردهاند و تنها اولیایدم مقتول چهار فرزند برادر وی هستند. در چنین شرایطی تیم صلح و سازش اولیایدم را شناسایی کردند و مشخص شد سه فرزند برادر مقتول در تهران زندگی میکنند، اما یک فرزند دیگر وی چند سال قبل به کشور آلمان رفته و مجهول مکان است. بدین ترتیب سه اولیایدم به دادسرا دعوت شدند و پس از برگزاری چند جلسه صلح و سازش آنها اعلام کردند قاتل را بخشیدهاند.
پس از گرفتن رضایت سه نفر از اولیای دم، تلاش برای شناسایی آخرین اولیایدم ادامه پیدا کرد، اما مشخص شد وی مجهولالمکان است و حتی خواهر و برادران وی هم از محل زندگی او در کشور آلمان بیخبر هستند.
درخواست کمک
تلاش برای پیدا کردن آخرین اولیایدم نتیجهای نداد و در نهایت مدتی قبل قاتل از زندان نامهای به مقام قضایی نوشت و درخواست کرد پرونده وی پس از ۲۲ سال تعیینتکلیف شود. وی اعلام کرد ۲۲ سال است در زندان به سر میبرد و با وجود اینکه سه نفر از اولیایدم او را بخشیدهاند، همچنان در زندان است و تکلیفش مشخص نیست. بدین ترتیب درخواست متهم به دفتر رئیس قوه قضائیه فرستاده شد و رئیس قوه هم دستور داد در صورتی که متهم سهم دیه آخرین اولیایدم را پرداخت کند، طبق قانون از زندان آزاد شود.
قاضی رحیمی، بازپرس شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی درباره این پرونده گفت: ۲۲ سال است متهم به جرم قتل عمد در زندان است و الان هم توان پرداخت سهم دیه آخرین اولیایدم را ندارد و وی از زندان از خیرین درخواست کرده برای پرداخت دیه به او کمک کنند. چنانچه دیه آخرین اولیایدم از طرف خیرین جمعآوری شود، متهم از زندان آزاد میشود و پس از ۲۲ سال به آغوش خانوادهاش باز میگردد.